ده زلال پند ( 20 )
انقلاب در موسیقی شعر با ظهور سبک زلال
*
191- محصول
*
بذری اگر کاشتی
در پی اش امّیدِ درو داشتی
«داشت»،چون بوده خیالات و فقط آرزو
کار، همی سهل تر انگاشتی
میوه نبرداشتی
*
192- قدر زمان
*
عیبِ خود از خویش دان!
رازِ گشایش قـدمی پیـش دان!
گل کند احساسِ تو در سایه ی صبر وتلاش
لیک حقایق ، پیِ تفتیش دان!
قدرِ زمان بیش دان!
*
193- کهریز
*
ناز و دل انگیز هست
هر چه که در گلشن و جالیز هست
سهل نیامد گلِ خوشرنگِ بهاری به دست
ایـن همه از دولتِ پاییـــز هست
بودنِ کهریـز هست
*
194- انصاف
*
دارَمت اینبار دوست!
کاش که باشی تو به حق یار دوست!
حرف نه از روی غرور و حسد و شکّ گو
در سخن ، انصاف نگهدار دوست!
باش تو حقدار دوست!
*
195- راز
*
خفته در آوازها
ناله و شادی و غم و نازها
دل نگشایی مگر از روی نیازی شدید
چون بوَد اندر صفِ دلبازها
پرده درِ رازها
*
196- شب قدر
*
ای شرفِ عالمین!
وی گلِ خوش منظرِ خلدِ بَرین
می شوَدَت جنّت اگر قدرِ تو داند زمین
در شبِ قدر و سَحری این چنین
بر ادبت آفـرین
*
197- حیرانی
*
در پیِ نادانی اَست
آنکه به نفسِ بدِ خود بانی اَست
ای ز پدر نرمتر و از دلِ مادر رئوف!
جمله خلائق، به توقربانی اَست
بر سرِ حیرانی اَست
*
198- رازگشا
*
عاشقِ درمانده ام
بیشتر از هر که تو را خوانده ام
ای که جهان، منتظرِ رازگشائیِ توست!
من نگـــــرانِ غـــــمِ آینده ام
مرده ترین زنده ام
*
199- ریش سفیدی
*
این دلِ درویش تر
غرق به خون گشته و پُرریش تر
قاتلِ خود می شوم انگار به میدانِ جنگ
ریش سفیـدیِ تــــو را بیشتــر
خواستم از پیش تر
*
200- سیل غم
*
غصّه ام از حد گذشت
زندگی ، اینبار مـرا بد گذشت
مرگ! کجایی که به پاهای تو افتم چو مور
مهلتِ شادی به سر آمد گذشت
سیلِ غم از سد گذشت
*
ایضاح:
دوستانی که تمایل دارند به اطلاعات بیشتری در خصوص قالب های عروضی سبک زلال
دست یابند به آدرس زیر تشریف ببرند:
http://galebezolal500.blogfa.com/
برچسب : نویسنده : dadazolal بازدید : 71